آنقدر تشنه دیدار توام ، که به یک جرعه نگاه تو قناعت دارم....
ایم روزای محرم هم گذشت و اصلاً متوجه نشدم که چطور گذشت ! تنها روزی که برای همیشه یادم میمونه روز عاشوراست که بهترینم بهم زنگ زد و غافلگیر شدم ، اینکه صداش رو شنیدم کلی انرژی گرفتم و انقدر احساس خوب داشتم که قابل وصف نیست . مشکل پدر هم موقتاً حل شده ، تا چند روز دیگه یه جبهۀ دیگه شاید شروع بشه اما من این مدت انقدر قوی شدم که شاید زیاد شوکه نشم.
هرچی که هست خدا خودش ختم بخیر کنه ...
+ چند روز پیش خبر آتش سوری تو خونه یکی از اقوام رو شنیدم که خیلی ناراحتمون کرده ! تا پریروز که ممنوع الملاقات بود که خبر رسیده تازه بهش سوپ دادن! خدا به زن جوونش و بچه دو ماهه و جوونی ِ خودش رحم کنه ...
++ خیلی درگیر کارم شدم ، سرم بینهایت شلوغه ...
+++ برای تویی که شدی همه زندگیم :
زندگی آن لحظه ایست که تو میخندی من تهی از دلیل میشوم . من همۀ تو میشوم ...
سلام
امیدوارم همیشه ایام به کامت باشد.وخداوند دربرابر مشکلات بهت صبر دهد.
موفق باشی